دانشگاه های استرالیا و نیوزلند معمولاً سهم بیشتری از مالکیت شرکتهای اسپینآوت را به خود اختصاص میدهند. بنیانگذاران خواهان شرایط استاندارد معامله هستند.
به گزارش globalventuring، زمانی که جاناتان رینگ، محقق مهندسی در دانشگاه کانتربری در نیوزلند، به دنبال تجاری سازی ایده کسب و کار خود بود، اولین مانعی که با آن مواجه شد، مذاکره درباره سهام مالکیت با دفتر انتقال فناوری دانشگاه بود. رئیس پژوهش و نوآوری به دانشگاه پیشنهاد کرد دو سوم سهام شرکت را در اختیار بگیرد.
رینگ میدانست که این امر افزایش سرمایهگذاری بیشتر را برای شرکت دشوار میسازد، زیرا سرمایهگذاران سرمایهگذاری خطرپذیر به احتمال زیاد سرمایهای را به سرمایهگذاریهایی که دانشگاهها دارای اکثریت سهام هستند، متعهد نمیکنند. من گفتم، من با سرمایه گذاران خطرپذیر صحبت می کنم. هیچ راهی برای این کار وجود ندارد. رینگ می گوید: این فقط سرمایه گذاری نمی کند.
دانشگاه یک کارشناس حقوقی را برای مذاکره با رینگ، مدیرعامل Zincovery که روشی برای کربن زدایی صنعت بازیافت روی ایجاد کرده است، استخدام کرد. رینگ برای وکالت قانونی خود پولی نداشت. طرفین بر سر یک قرارداد مجوز برای مالکیت معنوی به توافق رسیدند که در صورت فروخته شدن آن، مالکیت دانشگاه را در شرکت میدهد.
پس از انجام تحقیقات بازار، رینگ دریافت که شرکت او باید فناوری توسعه یافته در دانشگاه را به فناوری جدیدی که قابل فروش تر است تغییر دهد. این سوئیچ مالکیت معنوی دارای مجوز دانشگاه را در فناوری اصلی بی ارزش کرد. رینگ سعی کرد از قرارداد مجوز خارج شود اما متوجه شد راهی برای انجام این کار وجود ندارد. در نهایت 15 ماه مذاکره طول کشید تا به نتیجه برسد.
«این یک عمر در سالهای استارتآپ است. تمام این مدت برای من فقط استرس بود – آن بار عدم اطمینان از انجام نشدن آن معامله. و سپس شما سرمایه گذارانی دارید که می پرسند چرا اینقدر طول می کشد. دانشگاه کانتربری تا زمان انتشار به درخواست اظهار نظر پاسخ نداد.
بدون رویکرد واحد
تجربه رینگ منحصر به فرد نیست. این بخشی از اصطکاک گستردهتری است که بین بنیانگذاران، سرمایهگذاران و دفاتر انتقال فناوری وجود دارد، که انتظارات آنها برای گرفتن سهام در بخشهایی که به تجاریسازی آن کمک کردهاند، اغلب با واقعیتهای سرمایهگذاری خطرپذیر در تضاد است. سرمایه گذاران VC انتظار دارند که بنیانگذاران حداقل 50 درصد مالکیت شرکت های خود را تا مرحله جمع آوری سرمایه سری A داشته باشند. این بر این فرض استوار است که بنیانگذاران باید مالکیت اکثریت را داشته باشند تا انگیزه آنها برای موفقیت کسب و کارشان باشد.
سرمایهگذاری در اسپینآوتها به دلیل این واقعیت پیچیده است که دانشگاهها رویکردهای متفاوتی برای گرفتن سهام در spinouts دارند. برخی از آنها حداقل 2٪ مالکیت دارند در حالی که برخی دیگر حداقل 50٪ را در اختیار دارند. برای مثال، برخلاف دانشگاه کانتربری، دانشگاه اوکلند به طور متوسط 10 درصد از یک استارتاپ سهم دارد. همچنین در مراحل اولیه روی استارتاپ سرمایه گذاری خواهد کرد.
در استرالیا و نیوزلند، سهم مالکیت دانشگاه ها در مقایسه با سایر مناطق زیاد است.
دانشگاه کوئینزلند: بدون سهام برای بنیانگذاران
در استرالیا، دانشگاه کوئینزلند در یک نقطه افراطی قرار دارد، که به بنیانگذاران اجازه نمیدهد در شرکتهایی که تولید میکنند، سهام داشته باشند. این به دلیل تضاد منافع درک شده است که حقوق صاحبان سهام به دانشجویان یا دانشگاهیان اجازه می دهد تا از وجوه مالیات دهندگان برای منافع مالی خود استفاده کنند.
دین ماس، مدیرعامل UniQuest، بازوی تجاریسازی دانشگاه کوئینزلند، میگوید این سیاست تأثیر منفی بر توانایی آن در جذب سرمایهگذاران خارجی نداشته است. “ما با سرمایه گذاران مشتاق کار می کنیم. ماس میگوید: ما چندین بار سرمایهگذاری برون مرزی داشتهایم. او با این تصور که بنیانگذاران دانشگاهی نیاز به داشتن پوست در شرکت دارند مخالف است. «اگر بنیانگذار یا محقق عمیقاً درگیر باشد، شرکت را هدایت می کند. آنها خوشحال هستند زیرا نقاط عطف به دست آمده اند.”
تنها زمانی که بنیانگذاران موقعیت خود را در دانشگاه کوئینزلند رها می کنند، می توانند از طریق طرح مالکیت سهام کارکنان، سهام شرکت ها را به دست آورند. “در محیط خود، تضاد منافع را به طور جدی مدیریت می کنیم، زیرا موفقیت های قابل توجهی داشته ایم. و آخرین چیزی که ما می خواهیم این است که به شهرت دانشگاه آسیب بزنیم، جایی که این تصور وجود دارد که بنیانگذار در موقعیتی بوده است که از پول مالیات دهندگان برای منافع شخصی سوء استفاده کرده است.”
آیا می خواهید هر ماه یک به روز رسانی در مورد سرمایه گذاری دانشگاه به صندوق ورودی شما ارائه شود؟ برای خبرنامه رایگان ما اینجا ثبت نام کنید.
UniQuest یک دفتر انتقال فناوری بزرگ در مقایسه با همتایان خود است. با گذشت زمان، 130 استارت آپ ایجاد کرده و 75 کارمند دارد. همچنین دارای یک صندوق سرمایه گذاری داخلی 30 میلیون دلار استرالیا (20 میلیون دلار) است. حداکثر 38 درصد سهام در استارت آپ ها نیاز دارد و مابقی برای سرمایه گذاران محفوظ است. روش خاصی برای گرفتن موقعیت سهام ندارد. ”
ماس میگوید: «چه فناوری کوانتومی باشد، چه کشف دارو یا علوم اجتماعی، تصور قبلی وجود ندارد که نرمافزار 5 درصد باشد یا دستگاه 10 درصد». «ما با استارتاپهای خود بسیار عمل میکنیم و این به مذاکره کمک میکند. اما ما چسبندگی می خواهیم. من می خواهم دوباره سرمایه گذاری کنم. من نمیخواهم معاملهای را انجام دهم که معتقدیم سرمایهگذار احساس میکند که آنها را فریب داده است.»
همه دانشگاه های استرالیا – یا حتی کوئینزلند – این ایده را قبول ندارند که بنیانگذاران این ایده نیازی به سهام ندارند
اما همه دانشگاه های استرالیا – یا حتی کوئینزلند – این ایده را قبول ندارند که بنیانگذاران این ایده نیازی به سهام ندارند. برای مثال، دانشگاه فناوری کوئینزلند، رویکرد معمولی تری نسبت به حقوق صاحبان سهام دارد. در شروع یک فناوری در مراحل اولیه، معمولاً 60٪ از حقوق صاحبان سهام را به موسس اعطا می کند و 40٪ را برای دانشگاه حفظ می کند که هنوز طبق استانداردهای سایر کشورها بالا است. اما سهم مالکیت بر اساس فناوری متفاوت است، با مواردی که به تحقیق و توسعه و مالکیت معنوی مستحکم نیاز دارند که منجر به ارزش سهام بالاتر و IP سبکتر و در نتیجه سهم کمتری میشود.
کیت تیلور، مدیر بخش توسعه کسبوکار در دانشگاه فناوری کوئینزلند، میگوید: «مکالمه اینجا در استرالیا نیز تضمین میکند که بنیانگذاران در طول سفر همچنان انگیزه خواهند داشت. “برای ما به عنوان یک دانشگاه واقعا مهم است که اطمینان حاصل کنیم که جدول اولیه به هر شکلی که به نظر می رسد، ما برنامه ریزی کرده ایم که در طول زمان برای همه ذینفعان رقیق شود و در پایان همچنان برای بنیانگذاران سود وجود داشته باشد.”
فقدان اکوسیستم سرمایه گذاری استارتاپی مستقر
آلستر هیک، مدیر ارشد تجاری سازی در دانشگاه موناش، بزرگترین دانشگاه استرالیا از نظر جمعیت دانشجویی، می گوید یافتن سهم مناسبی از حقوق صاحبان سهام یک اقدام متعادل کننده خوب است. دانشگاه های استرالیا برای تجاری سازی شرکت های جدید باید کارهای سنگین زیادی انجام دهند. به عنوان مثال، دانشگاه ها اغلب مجبورند برای اثبات مفهوم برای spinout ها بودجه تامین کنند. هیک میگوید: «کاری که ما باید در استرالیا انجام دهیم این است که حمایت زیادی برای تشکیل شرکتهایمان انجام دهیم، زیرا هنوز اکوسیستم بسیار بالغی نداریم.» این باعث می شود که داشتن سهم بالاتری از سهام قابل توجیه تر باشد.
برای معاملاتی که دانشگاه موناش نمیتواند با بنیانگذاران در بخش سهام به توافق برسد، با صدور مجوز فناوری در ازای حقالامتیاز، معاملات بیشتری را انجام میدهد. هیک میگوید: «اگر نتوانیم در مورد اینکه تقسیم سهام معقول چیست به توافق برسیم، این کار را به عنوان آخرین راه حل انجام میدهیم. زیرا چیزی که ما نمیخواهیم این است که فناوری در دانشگاه بنشیند.»
هیک میگوید، سرمایهگذاران استرالیایی عمدتاً علاقهمند به انجام معاملات فقط سهام با دانشگاهها هستند. از سوی دیگر، سرمایه گذاران بین المللی تمایل دارند معاملاتی انجام دهند که ترکیبی از حقوق صاحبان سهام و حق امتیاز باشد. او میگوید: «ما شروع به دیدن چند معامله مختلط سهام و حق امتیاز کردهایم و در این شرایط سهام کمتری خواهیم داشت.
فراخوان استانداردسازی
اصطکاک بین بنیانگذاران، سرمایه گذاران و دفاتر انتقال فناوری دانشگاه بر سر سهام مالکیت منجر به تلاش هایی در برخی کشورها برای ایجاد دستورالعمل هایی برای پیروی دانشگاه ها شده است. اخیراً، TenU، با همکاری 10 دانشگاه عمدتاً بریتانیا و ایالات متحده، توصیههایی را منتشر کرد که دفاتر انتقال فناوری حداکثر 10٪ از سهام را در بخشهای نرمافزاری دریافت میکنند.
هیک از بحث در مورد معرفی اصطلاحات استاندارد در استرالیا استقبال می کند. او میگوید که این به سادهسازی فرآیند تجاریسازی کمک میکند. یکی از بزرگترین مشکلات ما این است که معاملات زیادی برای انجام دادن داریم. هیک میگوید: «اگر ما شروع به استانداردسازی برخی چیزها در هر مرحله کنیم، کمک خواهد کرد.
در نیوزلند، مدیرعامل استارتآپ Ring در Zincovery توصیه میکند که دانشگاهها باید حداکثر ۲۵ درصد از شرکتهایی را داشته باشند که به توسعه آنها کمک میکنند. او همچنین از تلاش ها برای استانداردسازی اصطلاحات استقبال می کند. او میگوید: «اگر دستورالعملهایی وجود داشته باشد و بگوید این چیزی است که برای این نوع بخشها کار میکند، آنگاه شما را در موقعیت بهتری قرار میدهد تا بدانید چه چیزی قرار است کار کند، و در نهایت شانس بیشتری برای موفقیت برای شما و دانشگاه خواهید داشت.» می گوید.